مترجم: ایرج علیزاده
منبع:راسخون


 

علم به حل راز گریه انسان‌ها و اینکه چرا برخی اصلاً گریه نمی‌کنند نزدیک شده است.
مایکل تریمبل، عصب شناس رفتاری با یک تمایز فوق‌العاده یعنی به عنوان یکی از برجسته‌ترین متخصصان دنیا در زمینه گریه، قرار بود در یک مصاحبه رادیویی شرکت کند که دستیار از او این سوال عجیب را پرسید: علت اینکه بعضی‌ها اصلاً گریه نمی‌کنند چیست؟
کارمند به توضیح اینکه یکی از همکارانش ادعا می‌کند که هرگز گریه نمی‌کند ادامه داد. او حتی همکارش را به تماشای فیلم "بدبخت‌ها" دعوت کرده بود، مطمئناً این یکی دو قطره اشک درمی‌آورد، اما چشمان او همچنان خشک مانده بود. تریمبل مات و مبهوت ماند. او و تعدادی از دانشمندان که گریه انسان را مطالعه می‌کنند، تمایل دارند تا پژوهش‌هایشان را روی چشم‌های خیس متمرکز کنند نه چشم‌های خشک. پس قبل از اینکه پخش برنامه آغاز شود او یک آدرس ایمیل ایجاد کرد و روی آنتن از شنوندگانی که هرگز گریه نمی‌کنند درخواست کرد با او تماس بگیرند. ظرف دو ساعت تریمبل صدها پیام دریافت کرد.
تریمبل اکنون می‌گوید ما هیچ چیزی در مورد افرادی که هرگز گریه نمی‌کنند نمی‌دانیم. در واقع، دانشمندان زیادی نیز وجود دارند که نمی‌دانند و در مورد گریه انسان به توافق نظر نمی‌رسند.
"گریه‌های احساسی بی منظور" معروف به "گریه‌های اظهار شده" چارلز داروین و نزدیک به 150 سال بعد، گریه‌های احساسی، یکی از گیج کننده‌ترین رازهای بدن انسان محسوب می‌شوند. اگرچه برخی گونه‌های دیگر از جانوران در نتیجه بازتاب درد یا رنج اشک می‌ریزند، انسان‌ها تنها موجوداتی هستند که گریه آنها می‌تواند از احساساتشان موجب شود. گریه در کودکان نقش آشکار و حیاتی تقاضای کمک و جلب توجه و مراقبت والدین را بر عهده دارد. اما درمورد بزرگسالان چطور؟ این مورد مشخص نیست. روشن است که احساسات قوی سبب آنها می‌شوند، اما چرا؟
کمبود عجیبی از حقایق قوی در مورد تجربه‌ی انسانی بنیادی نظیر این وجود دارد. گمان‌های علمی دیگری در مورد اینکه گریه کردن وراء مزایای روانشناختی – گریه کردن چشم‌ها را خیس و روغن کاری می‌کند – فایده‌های دیگری هم دارد، قرن‌هاست که به قوه خود باقی است. گذشته از این، محققان کلاً توجه‌شان را بیشتر روی احساسات متمرکز کرده‌اند تا اینکه روی فرآیندهای روانشناختی که ممکن است محصول جانبی آنها باشند.
اشک‌ها نشانه‌هایی هستند که دیگران می‌توانند ببینند. این بینش نوین درباره‌ی دانش گریه کردن است.
داروین تنها کسی نبود که در مورد علت گریه انسان باورهای عجیب و غریب داشت. طبق برخی از محاسبات، مردم از حدود 1500 سال قبل از مسیح درباره منشا گریه و علت اشک ریختن انسان گمانه زنی می‌کرده‌اند.
قرن‌ها مردم فکر می‌کردند که اشک‌ها در قلب ساخته می‌شوند. وینگرهوتز در کتاب خود، "چرا فقط انسان گریه می‌کند؟"، می‌گوید: "کتاب عهد عتیق (بخش اول انجیل) اشک را محصول جانبی قلب توصیف می‌کند، وقتی که محتوای قلب سست می‌شوند به آب تبدیل می‌شوند. بعدها در زمان هیپوکرات‌ها، ذهن عامل گریه در نظر گرفته می‌شد. یک تئوری رایج در قرن شانزدهم ادعا کرد که احساسات، مخصوصاً عشق، قلب را می‌کند و قلب برای خنک کردن خود بخار آب تولید می‌کند. سپس این بخار به سمت بالا می‌آید و در اطراف چشم چگالی یافته و به صورت اشک از چشم‌ها جاری می‌شود."
نهایتاً در سال 1662، یک دانشمند دانمارکی به نام نیلز استنسن کشف کرد که منشا حقیقی اشک‌ها غدد اشکی می‌باشد. این زمانی بود که دانشمندان پی بردند مایعاتی که از چشم جاری می‌شوند چه فایده‌های تکاملی احتمالی برای چشم دارند. نظریه استنسن این بود که اشک‌ ریختن یک روش ساده برای خیس کردن چشم است.
دانشمندان دیگری نیز برای پی بردن به علت گریه انسان مطالعاتی انجام دادند، اما هیچکدام موفقیت آمیز نبود. وینگرهوتز در کتابش از هشت نظریه مختلف نام برده است. بعضی از آنها به وضوح مسخره هستند، مانند نظریه مربوط به دهه 1660 که انسان‌ها از بوزینه‌های آبزی تکامل یافته‌اند و اشک چشم به ما کمک کرد تا در آب شور زندگی کنیم. نظریه‌های دیگری نیز علی رغم ثابت نشدن پا برجا مانده‌اند. مانند نظریه ویلیام فری در سال 1985 که جاری شدن اشک مواد سمی که هنگام استرس در خون تولید می‌شود را می‌زداید.
شواهد تایید کننده برخی نظریه‌های جدید و قابل تحسین در حال فزونی هستند. یکی از آنها این است که اشک‌ها موجب به وجود آمدن رشته‌های الف و محبت و روابط انسانی می‌شوند. در حالیکه اغلب سایر حیوانات با ماهیت شکل یافته به دنیا می‌آیند، انسان‌ها کاملاً آسیب پذیر متولد می‌شوند و از نظر جسمانی آمادگی رودررویی با هیچ چیز را از خود ندارند. اگرچه هرچه بزرگ‌تر و بالغ‌تر می‌شویم هم از نظر احساسی و هم فیزیکی تواناتر می‌شویم، بزرگسالان هیچ وقت به اندازه‌ای بزرگ نمی‌شوند که از سپری کردن یک زمان درماندگی به دور بمانند.
به گفته جاناتان روتنبرگ، پژوهشگر احساس و پروفسور روانشناسی در دانشگاه شمال فلوریدا، "گریه کردن هم به خودتان و هم به دیگران خبر می‌دهد که مشکل مهمی وجود دارد که حداقل موقتاً خارج از محدوده توانای شماست." "و منشا آن به احتمال زیاد محلی است که گریه از آن ناشی می‌شود"
محققان همچنین شواهدی پیدا کرده‌اند که نشان می‌دهد گریه‌های احساسی از نظر شیمیایی با اشک‌هایی که هنگام پوست کندن پیاز جاری می‌شوند متفاوت‌اند. که ممکن است علت این باشد که چرا گریه کردن چنین سیگنال‌های احساسی قوی به دیگران ارسال می‌کند.
علاوه بر اینکه آنزیم‌ها، لیپیدها، متابولیت‌ها و الکترولیت‌ها که اشک ایجاد می‌کنند، اشک‌های احساسی پروتئین‌های بیشتری دارند. یک فرضیه هم ادعا می‌کند که این سطح بالای محتوای پروتئینی اشک‌های احساسی را لزج‌تر می‌کند که باعث می‌شود به پوست بچسبند و با سرعت کمتری رو به پایین حرکت کنند که احتمال اینکه توسط دیگران دیده شوند را زیاد می‌کند.
گریه همچنین به دیگران نشان می‌دهد که ما چقدر آسیب‌پذیر هستیم و آسیب پذیری برای روابط انسان یک چیز بسیار حیاتی است. تریمبل، استاد ممتاز بازنشسته دانشگاه کالج لندن، می‌گوید: "همان نواحی یاخته‌عصبی مغز هنگام دیدن یک نفر که از نظر عاطفی تحریک شده است، برانگیخته می‌شود که زمانی که خود انسان از نظر عاطفی تحریک می‌شود." باید زمان تکاملی خاصی وجود داشته باشد که اشک‌ها به صورت غیرارادی همدلی و دلسوزی را در دیگران به وجود می‌آورند. در واقع توانایی گریه عاطفی و قادر بودن به پاسخگویی به این گریه جزئی بسیار مهمی از آدمیت است.
یک نظریه کمتر دلگرم کننده‌تر، روی تاثیر گریه کردن در سوءاستفاده و دستکاری دیگران متمرکز شده است. روتنبرگ می‌گوید: "قبلاً آموختیم که گریه کردن این قدرت را دارد که دیگران را تحت تاثیر قرار دهد. می‌تواند عصبانیت دیگران را خنثی سازد." هنگامی که یک زوج دعوا می‌کنند شخص فکر می‌کند که گریه بخش اساسی دعوای آنهاست، مخصوصاً زمانی که فرد احساس می‌کند گناهکار است و می‌خواهد از سوی طرف مقابل بخشوده شود. او می‌گوید " بزگسالان دست دارند فکر کنند که اینگونه نیستند، اما به نظر من بسیاری از این عملکرد ها به وقوع می‌پیوندد."
مطالعه‌ی دیگری ادعا می کند که اشک‌های زنان محتوایی در خود دارد که از تحریک جنسی مردان جلوگیری می‌کند. "اگر دیدم که این سرخط نادرست همه جا پخش شد، تظاهر نخواهم کرد که متعجب شدم" نوم سوبل، یکی از نویسندگان این مطالعه و زیست شناس عصبی موسسه دانش اسرائیل می‌گوید.
اشک‌ها ممکن است میزان تحریک جنسی را کم کنند اما مهمتر آن است که اشک‌ها احتمال تجاوز را کم می کند که این مطالعه آن را بررسی نکرده است. گریه مردان نیز ممکن است همان تاثیر را داشته باشد. او و گروهش در حال حاضر با عزمی راسخ در حال بررسی مولکول‌های 160 – پلاس هستند تا ببینند امکانی وجود دارد یا نه.
اما این چه معنی باری کسانی که هرگز گریه نمی‌کنند دارد؟ سوالی است دانشمندان به آن رو کرده‌اند. اگر گریه این چنین برای روابط انسانی مهم است، آیا افرادی که هرگز گریه نمیکنند ممکن است کمتر اجتماعی باشند؟ این چیزی است که آزمایش‌های مقدماتی یافته است. به گفته روانشناس کورد بنک، استاد دانشگاه کاسل آلمان، او با 120 نفر مصاحبه‌های درمان‌گونه‌ای انجام داده و تباش کرده تا بفهمد آیا کسانی که اصلاً گریه نمی‌کنند با آنهایی که گریه می‌کنند متفاوت‌اند. او متوجه شد که افردی که گریه نمی‌کنند تمایل به گوشه گیری دارند و روابط خود را کمتر موفق توصیف کرده‌اند. همچنین نسبت به آنهایی که گریه می‌کنند احساسات پرخاشگرانه منفی زیادی مثل خشم، عصبانیت، تنفر و... تجربه کرده‌اند.
مطالعات بیشتری نیاز است تا مشخص شود آیا کسانی که گریه نمی‌کنند واقعاً با بقیه متفاوت‌اند و برخی از این مطالعات در راه‌اند. آن فرستندگان ایمیل‌هایی که آن روز برنامه را گوش می‌دادند هم اکنون موضوع آزمایشی با این هدف هستند.
کمابیش مدرکی وجود ندارد که نشان دهد گریه برای سلامتی مفید است. با این حال داستان‌هایی وجود دارند که ادعا می‌کنند گریه کردن یک فرآیند زهرزدایی جسمی و عاطفی است. به فته روتنبرگک "مانند نوعی برنامه برای بدن است."
یک مطالعه مقاله‌های موجود در رسانه‌ها را تا 140 سال پیش بررسی کرد و نتیجه این بود که 94 درصد از مردم آن را برای ذهن و بدن موثر می‌دانند و ممانعت از گریه کردن نتایج بالعکس دارد.
روتنبرگ می‌گوید: "این نوعی داستان است و مطالعه‌ای که آن را تایید کند وجود ندارد."
همچنین این ایده که ریه کردن تسکین در پی دارد در رسانه‌ها پخش شده است. حتما توضیحی وجود دارد که وقتی گریه می‌کنیم احساس بهتری پیدا می‌کنیم. اما بررسی‌هایی که انجام شده نشان می‌دهد هر چه که باشد بعد از گریه کردن احساس بهتری نداریم. وقتی محققان در آزمایشگاه یک فیلم غم انگیز به نمایش می‌گذارند و بعد فوراً روحیه افراد را مورد ارزیابی قرار می‌دهند آنهایی که گریه می‌کنند نسبت به آنهایی که گریه نمی‌کنند روحیه وخیم‌تری دارند.
اما شواهد دیگری این عقیده را که اصطلاح گریه خوب به تخلیه روانی و پاکسازی ذهنی منجر می‌شود را حمایت می‌کنند. به نظر می‌آید یکی از مهمترین فاکتورها دادن زمان کافی به اثرات مثبت گریه کردن – رهاکردن – برای غوطه‌ور شدن است.
وقتی وینگرهوتز و همکارانش به افراد مورد آزمایش فیلم احساساتی پخش کردند و روحیه آنها را به جای اینکه بلافاصله بعد از فیلم ارزیابی کنند 90 دقیقه بعد این کار را انجام دادند، افرادی که گریه کرده بودند در مقایسه با زمان قبل از پخش فیلم از حال و هوای بهتری برخوردار بودند. او اشاره می‌کند: هر وقت که فایده‌های گریه کردن با آن همراه باشند، این کار می‌تواند یک روش موثر برای احیای یک کشمکش قوی عاطفی باشد.